اول مهرماه سالروزِ میلاد «محمدرضا شجریان» است، مردی که تا همیشه بر تارکِ آواز ایران خواهد درخشید و مادامی که صحبت از آواز و خوانندگی در موسیقی کلاسیک ایرانی به میان میآید بی درنگ یادِ او در ذهن جاری میشود.
اول مهرماه روزِ خوشیمنی است در موسیقی ایران که موسیقیدان، خواننده، خوشنویس و نوازندهای به دنیا آمد که آوازهای بینالمللی برخوردار شد و نمایندهای شایسته برای موسیقی ایران تا همیشه شد. او از زندگیاش گفته است: «در خانوادهای به دنیا آمدم که پدر بزرگم (علی اکبر) صدای بسیار رسایی داشته و به زیبایی آواز می خوانده است. او از مالکین بزرگ مشهد بود و از خواندن در جمع پرهیز داشته، گاه برای دوستان سرشناسی که به دیدارش می آمده اند می خوانده است. پدرم مهدی از صدای پر طنین و رسا برخوردار بود و در جوانی آواز خواندن را شروع می کند؛ اما خیلی زود در محیط بسته و سنتی به قرائت قرآن رو آورده و تا آخر عمر بر همان عقیده باقی ماند و آواز را رها کرد و در قرائت قرآن جایگاه خاصی در مشهد پیدا کرد و شاگردان زیادی برای تلاوت قرآن تربیت کرد که از جمله خود اینجانب است.»
در یک نگاه کلی به شیوه خوانندگی شجریان و پیشینیان وی چون قمرالملوک وزیری، ادیب خوانساری، رضا قلی میرزا ظلی و سید حسین طاهرزاده، که آثار صوتی آنها موجود است، درمییابیم که شیوه شجریان به شیوه این خوانندگان آواز بسیار نزدیک است و در واقع دنبالهروی کار این آوازخوانان سنتی و کلاسیک موسیقی ایرانی بوده است (همانطور که خود بارها به آموزش دیدن غیر مستقیم از آنها اشاره کرده است). اما این بدان معنی نیست که کار وی تقلید صرف بوده و بیارزش تلقی میشود. همانطور که شیوه و لحن چهار آوازخوان ذکرشده به یکدیگر نزدیک بوده و نوع و نحوه اجرای تحریرهای آنها بیشباهت به یکدیگر نیست، اما هرکدام شخصیت و بیان منحصر به خود را از دیگری بازشناساندهاند. شاید بتوان گفت که شجریان در آواز، بهروز شده آن قدما است.
فعالیت هنری و قرآنخوانی در مشهد
«محمدرضا شجریان»، یکم مهر ۱۳۱۹ در مشهد زاده شد. آواز خواندن را از کودکی آغاز کرد و با توجه به استعداد و صدای خوبش، تحت آموزش پدر خود که قاری قرآن بود، مشغول به پرورش صدای خویش شد. او خود در گفتوگویی در این باره میگوید: «تمام وقت من از شش سالگی به خواندن قرآن با صدای خوش می گذشت. در دوازده سالگی شهره ی خاص و عام بودم و در مجامع بزرگ مذهبی و یا سیاسی آن موقع تلاوت اول برنامه با من بود. به علت توانایی در تلاوت قرآن با صدای خوش، چشم و چراغ همه اعضاء و دانش آموزان مدرسه و مردم بودم»
استاد شجریان در حدود سالهای 1327-1326، تحت تربیت مستقیم پدر به امر تلاوت قرآن اهتمام ورزید. پدر و پدر بزرگ وی (به ترتیب مهدی و علی اکبر) از قاریان خوش الحان مشهد به شمار می رفتهاند که به شیوه سنتی و مرسوم آن روزگار جلسات قرآنی متداولی در سطح مشهد برگزار کرده و در تربیت نسل جوان و جامعه قرآنی زمان خویش نقشی بسزا داشتهاند. او در سال 1329با اینکه هنوز بیش از 10سال نداشت در آغاز بسیاری از میزگردها و اجتماعات سیاسی آن زمان به اجرای تلاوت قرآن میپرداخت. تا اینکه در سال 1331به رادیو خراسان راه یافت و برای اولین بار به دعوت رئیس رادیو خراسان به اجرای قرائت قرآن در رادیو پرداخت.
«به یاد پدر» نام مجموعهای است از تلاوت چند سوره قرآن با صدای محمدرضا شجریان، استاد برجسته آواز ایران، که به پاس مهرورزی و مهرآموزیهای پدرش مهدی شجریان قرائت کرده است. هفت سال بعد از آن در زادگاهش معلم موسیقی دید. سنتور را نیز در همان زمانها نزد «جلال اخباری» فراگرفت.
حضور در رادیو و برنامهی گلها
محمدرضا شجریان پس از چند سال تدریس و مدیری دبستانهای مشهد آذر ماه 1346 به تهران منتقل میشود و از همان بدو ورود با استاد احمد عبادی (نوازنده و نواساز نامی سهتار) آشنا میشود و همزمان به همکاری با رادیو ایران میپردازد و در کنار آن به کلاس درس آواز استاد اسماعیل مهرتاش و انجمن خوشنویسان نزد استاد بوذری میرود. ۱۵ آذرماه ۱۳۴۶، برگ سبز شماره ۲۱۵ با سنتور رضا ورزنده، نقطه آغازی بود برای هنرمندی که گنیجنهی بسیار به موسیقی ایران ارزانی کرد. این آواز در نغمهی افشاری و با غزلی از حافظ با مطلع «ما سرخوشان مست دل از دستدادهایم/ همراز عشق و همنفس جام بادهایم» بود. صدای او مورد پسندِ مدیرِ سختپسند برنامه گلها بود تا در همان نخستین ملاقات، شجریان جوان را به استودیو معرفی کند. «شجریان» از هنرمندان برجستهای بود که در شکل گیری «گلهای تازه»، مشارکت مؤثر داشت و از ۲۱۰ برنامه، در ۷۰ برنامه شرکت کرد.
کار در رادیو با نام مستعار «سیاوش بیدکانی» تا سال 1350 خورشیدی و پس از آن در رادیو و تلویزیون با نام خودش از جمله تلاشهای استاد محمدرضا شجریان در مسیر زندگی هنریاش به شمار میرفت.
آشنایی با دوامی و نورعلی برومند
در سال 1351 استاد محمدرضا شجریان ضمن همکاری در برنامه گلها با استاد نور علی خان برومند آشنا میشود و به آموزش سبک و شیوه آوازی طاهر زاده نزد او مشغول میشود.
از مجموعهای از آموزشهای برومند به شجریان که در چند آلبوم به یادگار مانده است، میتوان نوع و شیوه آموزش وتاکیدها و ظرافتهای کار او را دریافت و این که چگونه شجریان با ولعی سیریناپذیر این آموزهها را به کار گرفت و در شیوه آوازی خود مستحیل ساخت.
عبداللهخان دوامی نیز به عنوان مهمترین راوی ردیفهای آوازی، شجریان را با آموزش تصنیفخوانی و نیز ردیفهای موسیقی آوازی ایران به خوبی آشنا ساخت. شجریان در خاطرات خود در کتاب «راز مانا» از ضبط تمامی تصنیفهای قدیمی با صدای آقای دوامی خبر داده است و این که آن آثار را به مبلغ بسیار بالایی در آن زمان خرید، و قرار هم بود که در سالهای اولیه دهه هشتاد در موسسه «دلآوا» (شرکت موسیقایی شجریان) منتشر سازد، که تا امروز از انتشار این مجموعه ارزشمند خبری نیست.
حضور در مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی و برنامهی چاووش
محمدرضا شجریان در سال 1352 به اتفاق گروهی از هنرمندان چون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون، داود گنجهای و مقدسی و حدادی و دیگر هنرمندان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را به سرپرستی استاد داریوش صفوت بنا میگذارند. ورود به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی که هدفش را بازگشت به سنتهای اصیل موسیقی ایرانی قرار داده بود، و نیز گروه شیدا، شجریان را به سمت اجراهایی در مراسم «جشن هنر» شیراز رهنمون ساخت. در ادامه، آشنایی با هوشنگ ابتهاج (سایه) و برنامههای موسیقایی رادیو، فصل دیگری از فعالیت شجریان را رقم زد و پیونددهنده او به سالهای قبل از انقلاب، شکلدهی کانون چاووش و فعالیتهای هنری منتقدانه نسبت به رژیم شا،ه و برخی کارهای اثرگذار چون «چاووش»های «یک، شش و نه» شد.
آشنایی شجریان با محمدرضا لطفی نیز فصلی تازه از همکاری این دو را رقم زد که به تولید برخی از شاخصترین آثار موسیقی آوازی و بداههخوانی در تاریخ موسیقی آوازی ایران تبدیل شد. در همین سالها او با پرویز مشکاتیان هم آشنا شد که به خلق آثاری همانند «بیداد، نوا، دستان، قاصدک»، و … انجامید.
ربنا
شجریان چند سال ابتدایی پس از انقلاب ۵۷ را در رادیو به تدریس موسیقی آوازی سرگرم شد و خواندن «ربّنا» محصول همین دوران است. آن اثر، در کنار «اذان» موذنزاده اردبیلی، اکنون به عنوان یکی از مهمترین آثار مذهبی و در زمره آثار صوتی ماندگار تاریخ موسیقی مذهبی ایران جای گرفته است. او خود دربارهی این دعا گفته است: «ربنا را در ۱۳۵۸ خورشیدی برای مردمی خواندم که با یک اخلاصی روزه میگیرند و نزدیک افطار حال و هوای خاصی دارند و در واقع یک مناجات برای آنها است.»
«ربّنا» شامل ۴ دعا از آیات قرآن است که در دستگاه سهگاه خوانده شده و همه دعاهای آن با عبارت ربّنا آغاز میشوند. این اثر در تیر سال ۱۳۵۸ضط شده و در ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۶ در فهرست آثار معنوی (ناملموس) ایران با شماره ۱۳۹۶ به ثبت رسید.
بنا به گفتهٔ شجریان، به دلیل اینکه پیشتر سید جواد ذبیحی، مناجاتی با عنوان ربنا خوانده بود و سالها مردم به شنیدن آن در زمان افطار عادت کرده بودند، او ربنای جدید را با اضافه کردن ۲ آیهٔ قرآن ساخت و در یکی از استودیوهای رادیو ایران ضبط کرد. انگیزهٔ اصلی وی از ضبط این اثر، تدریس آن به هنرجویانی بود که قرار بود برای مراسم پیش از افطارِ صدا و سیما، مناجات بخوانند. او در جایی دربارهی این اثر گفته است: « «از چهار بعدازظهر تا سه صبح کارها را تک و تنها در رادیو تصحیح میکردم تا اثر مناسبی برای پخش در ماه رمضان آماده شود. کارها را دو روز مانده به ماه رمضان آماده کردم و به رئیس رادیو ارائه کردم. اما از همان موقع و حتی قبل تر آن، فریدون شهبازیان که کار من را شنیده بودند، اصرار میکردند که با صدای خودم پخش شود و من هم مصرانه میگفتم که صدای من نباید این گونه پخش بشود، هیچ اجازهای به آنها برای پخش ندادم. از همان زمان هم تصمیم گرفته بودم که دیگر در رادیو کار نکنم به آقای وجیه اللهی اعلام کردم که دیگر به رادیو نمیآیم. اما روز اول ماه رمضان دیدم ربنایی را که خودم خواندهام از رادیو پخش شد.»
بیماری
بهار سال ۹۵ و پیام نوروزی او را با سر تراشیده و خبر ابتلا به سرطانی که ۱۵ سال قبل از آن در جان این خواننده نامی لانه کرده بود، شاید بتوان پایان زندگی هنری شجریان نام دانست. بیماری سهمگینی که شجریان به آن دچار شد، سبب شده بود که ایرانیان چندسالی نه عکس تازهای از او ببینند و نه نوای تازهای از او بشنوند، اما هنر آواز و خواندن او، هر روز همانند روح و جانی همگانی بر فراز سپهر ایران و فارسیزبانان پرواز میکند.
آکادمی هنرهای نمایشی و موسیقی آواز سکوت اولین و تنها مرکز اعطای رزومه بین المللی و کارت مربی گری زیر نظر فنی و حرفه ای در نجف آباد میباشد که با بهره گیری از بهترین اساتید در خدمت شما شهروندان گرامی میباشد.
مکان ما بر روی نقشه گوگل